- رخت شو ((ی))
- آن که لباس ها را شوید
معنی رخت شو - جستجوی لغت در جدول جو
- رخت شو
- شویندۀ رخت، مرد یا زنی که پیشه اش شستن رخت های چرک است، گازری
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
عمل و شغل رخت شویی، دکان رخت شویی. یا ماشین رخت شویی دستگاهی که به وسیله نیروی الکتریسیته کار کند و عمل رخت شویی را انجام دهد
رخت شوینده، آنکه بمزد جامه کسان شوید
اطاقی که درآن لباس خود را بیرون آورند و به رخت آویز آویزان کنند
پررو، گستاخ، بی شرم
اخمو، کسی که اخم کند و چین بر ابرو انداخته و روی خود را درهم بکشد، متربّد، ترش روی، بداغر، عبوس، زوش، تندرو، عبّاس، ترش رو، روترش، عابس، اخم رو، دژبرو، تیموک، بداخم، گره پیشانی
اخمو، کسی که اخم کند و چین بر ابرو انداخته و روی خود را درهم بکشد، متربّد، ترش روی، بداغر، عبوس، زوش، تندرو، عبّاس، ترش رو، روترش، عابس، اخم رو، دژبرو، تیموک، بداخم، گره پیشانی
((~. کَ))
فرهنگ فارسی معین
اتاقی که در آن لباس از تن درآورند و در جارختی گذارند، جایی از گرمابه که در آن لباس ها را از تن درآورند
ترشرو، بداخم، زشت، گستاخ، بی شرم
جایی که در آن جامه ها را میشویند گازرگاه
محلی مخصوص برای شستن لباس، گازرخانه، گازرگاه